كسي كه تصميم گرفته است بقيه دنيا را ترك كند و شاگرد شود تا استاد قمار شود. به ويژه اينكه اثري از موسيقي كلاسيك هندي يا راگا باشد ، كه در زبان سانسكريت اساساً به معني رنگ يا رنگ است و استعاره اي از احساساتي است كه مردم در زندگي با آن روبرو هستند. احساساتي …

منبع :
روايت يك شكست هنري / «شاگرد»؛ وقتي موضوع درس خود زندگي است

روايت يك شكست هنري / «شاگرد»؛ وقتي موضوع درس خود زندگي است https://ijmarket.com/blog/روايت-يك-شكست-هنري-شاگرد؛-وقتي-موضوع/ https://ijmarket.com/blog/روايت-يك-شكست-هنري-شاگرد؛-وقتي-موضوع/#respond ايجي ماركت Mon, 11 Oct 2021 19:15:50 0000 فيلم و هنر است خود درس روايت زندگي شاگرد شكست موضوع هنري وقتي يك https://ijmarket.com/blog/روايت-يك-شكست-هنري-شاگرد؛-وقتي-موضوع/

كسي كه تصميم گرفته است بقيه دنيا را ترك كند و شاگرد شود تا استاد قمار شود. به ويژه اينكه اثري از موسيقي كلاسيك هندي يا راگا باشد ، كه در زبان سانسكريت اساساً به معني رنگ يا رنگ است و استعاره اي از احساساتي است كه مردم در زندگي با آن روبرو هستند. احساساتي …

منبع :
روايت يك شكست هنري / «شاگرد»؛ وقتي موضوع درس خود زندگي است

كسي كه تصميم گرفته است بقيه دنيا را ترك كند و شاگرد شود تا استاد قمار شود. به ويژه اينكه اثري از موسيقي كلاسيك هندي يا راگا باشد ، كه در زبان سانسكريت اساساً به معني رنگ يا رنگ است و استعاره اي از احساساتي است كه مردم در زندگي با آن روبرو هستند. احساساتي مانند عشق و محبت ، عشق و شفقت و شادي. موسيقي را بيشتر از حد ممكن بهبود بخشيد. و در آن روح انسان و پاكي و شخصيت دروني آن ضروري است. به همين دليل است كه مي توان آن را ده برابر كمتر از زندگي دانست و آن را خوب شناخت. راگا موسيقي است كه نياز به حضور و زندگي شخص دارد.

شاراد نورولكار ، شخصيت اصلي فيلم “دانشجو” نيز همين كار را كرده است. او جان خود را براي راگا گذاشت. ظاهراً همه افكار و ايده هاي او راگا است. رسيدن به جايي كه استادش به آنجا رسيده است. رسيدن به نقطه اي كه معلمش ، ماي ، رسيده است. كسي كه به نوارهايش گوش مي دهد. شب ها با موتورش در خيابان هاي بمبئي سرگردان است و در صداي ماي مراقبه مي كند. شراد مي داند كه در حال از دست دادن كار است. اما نمي داند كجا. او تمام وقت خود را صرف راگبي مي كند. او مخالفت خانواده اش براي تصدي شغل واقعي را ناديده مي گيرد. اقامت در خدمت استاد. او بارها و بارها خود را تصحيح مي كند. او به استعداد خود شك دارد ، به همين دليل به نظر مي رسد كه ديگر از مراقبت از راگا خوشحال نيست.

Chaitanya Tamaneh راهي براي نشان دادن نااميدي و كاستي هاي افرادي مانند شراد با كارگرداني فيلمي پر از نمايشنامه هاي موسيقي هندي پيدا كرده است. در تمام صحنه هايي كه خود شاراد خواننده اصلي است ، مي تواند با معلم خود آواز بخواند يا در مسابقه يا جشن شركت كند ، كافي است به چهره او و حركت دستانش نگاه كنيد. اين كه آيا به نظر مي رسد توسط استادش خراب شده است يا اگر نمي توان آن را برطرف كرد ، بخشي از آن را نشان مي دهد. دوربين عالي تمانه توانست توجه بيننده را در شراد جلب كند. حتي وقتي او وسط صحنه نيست و معلمش آواز مي خواند ، سر تكان دادن و تمركز او متمركز است. هميشه سردرگمي در چشمان او وجود دارد يا انتظاراتي از چيزي كه هرگز رخ نخواهد داد وجود دارد. آديتيا موداك با بازي هاي سخت و برهنه خود و ظاهر معشوق خود توانست نقش شراد را بازي كند.

شاراد در دنيايي به دام افتاده است كه شغل خود را مشخص نكرده است. داخل آن چيزي مبهم وجود دارد. از يك سو ، جاه طلبي هايي دارد و از سوي ديگر ، مي خواهد به ارزش هاي “ماي” وفادار بماند. ماي مي گويد اين مهارت به اندازه واقعيت دروني او مهم نيست. شهرت بي ربط است. دنياي بيرون بي فايده است. اما شراد با تأسف خاصي به دختر جواني نگاه مي كند كه در مسابقه استعداد خوانندگي برنده و مشهور شده است. او ويديوهاي خود را با ساير نوازندگان در فيس بوك و يوتيوب دنبال مي كند و از نظرات انتقادي مردم خشمگين مي شود. عكاس مقابل دوربين قرار مي گيرد ، وب سايت خود را مي سازد و توليد كننده موسيقي خود مي شود. از سوي ديگر ، او در برابر اين واقعيت كه يك منتقد موسيقي مشهور آشكارا به او مي گويد ماي دانش آموزان كاملي ندارد و اصلاً خواننده نيست ، مقاومت مي كند.

“دانش آموز” سه بار از زندگي شاراد را منعكس مي كند. دوران كودكي ، جواني و ميانسالي. “دانش آموز” در مكان هاي مناسب از ذهن شراد به دوران كودكي خود برمي گردد ، جايي كه پدرش آنجاست. شكست ديگر موسيقي راگا است كه غيرت پسر را تشويق مي كند تا در اين راه قدم بردارد. صبح روز بعد ، او و دوستانش در حال رفتن به يك باشگاه راگبي بودند. از آنجا كه در مناطق شمالي هند ، توصيه مي شود چندين پارچه در زمانهاي مشخصي از روز يا در زمانهاي خاصي از سال با تأثير زياد تهيه كنيد. شاراد همه اينها را پشت سر گذاشته است. درسهاي پدرش ، فلسفه من ، توصيه معلم براي تمرين فقط تا چهل سالگي. اين فيلم زندگي دانش آموزي را به تصوير مي كشد كه هرگز معلم نمي شود زيرا نمي داند موضوع درس نيست. موضوع درس زندگي اوست. شراد گاهي برمي گردد و به اين زندگي نگاه مي كند. وقتي عكاسي مي خواهد از شاراد در فضاي شخصي اش عكس بگيرد ، از او مي خواهد كه جلوي دوربين لبخند بزند ، درست همانطور كه از خواندن لذت مي برد. و يك سوال مهم مي پرسد: “آيا شما دوست نداريد بخوانيد؟”

حقيقت اين است كه شاراد زندگي شادي ندارد. او هيچ دوستي ندارد. بدون سرگرمي. و تمام انرژي او روي راگا متمركز است. هنري كه بايد درونش بجوشد. اما همان هنري كه شاراد در تمام عمر به او داد خوشبختي براي او به ارمغان نياورد. فيلم “دانشجو” كار بسيار مهمي را انجام مي دهد. او برخلاف بسياري از فيلم هاي الهام بخش كه براي اثبات اين كه كار سخت قطعا موفق خواهد شد ، از شكست مي گويد. “دانش آموز” در بيان اين نكته صحيح است كه نكته اي وجود دارد كه حتي اگر مانند پادشاه سوار شويد ، در نهايت مجبور خواهيد شد يك روزه به پايين برويد و بالا بياييد. شايد شما اصلاً روي شيب بمانيد و قسمت بالاي آن را نبينيد.

اين فيلم را در تجربه ببينيد

منبع :
روايت يك شكست هنري / «شاگرد»؛ وقتي موضوع درس خود زندگي است

https://ijmarket.com/blog/روايت-يك-شكست-هنري-شاگرد؛-وقتي-موضوع/feed/ 0

منبع :https://ijmarket.com
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.